سفارش تبلیغ
صبا ویژن

درمان ریزش مو با رژیم غذایی

در صورتی‌که می‌خواهید موهای سالم و پرپشتی داشته باشید بهتر است غذاهایی بخورید که به حفظ استحکام فولیکول موهای شما کمک می‌کند.
اگر می‌بینید سرعت ریزش موهای‌تان زیاد شده، شاید یک دلیل آن تغییر رژیم غذایی شما باشد.
متخصصان پوست و مو بر این باورند که اگر یک هفته رژیم غذایی نامناسبی را دنبال کنید، احتمال بروز آکنه و خشکی پوست در شما بیشتر می‌شود و ممکن است با ریزش مو روبه‌رو شوید. در صورتی‌که می‌خواهید موهای سالم و پرپشتی داشته باشید بهتر است غذاهایی بخورید که به حفظ استحکام فولیکول موهای شما کمک می‌کند.
 
متخصصان پوست و مو بر این باورند که مصرف گردو با داشتن مقدار قابل‌توجهی اسید چرب امگا 3 به سلامت موهای شما کمک می‌کند. ماهی هم از جمله مواد دیگری است که این اسید چرب در آن پیدا می‌شود. اسید چرب امگا 3 با مرطوب نگه داشتن پوست کف سر، خشکی فولیکول‌ها و ریزش موها را به تعویق می‌اندازد.
 
مرغ یکی از مواد غذایی مناسب برای سلامت موهاست. این ماده غذایی سرشار از پروتئین است و به دلیل داشتن روی، آهن و ویتامین‌های گروه B موهای شما را سالم و با طراوت نگه می‌دارد.
تخم‌مرغ با داشتن مواد معدنی مفید مانند روی، سلنیوم، فسفر و آهن مزایای زیادی برای موها دارد. وظیفه آهن، اکسیژن‌رسانی به سلول‌های موی سر است تا به این ترتیب آسیب و ریزش موها به حداقل برسد.
 
علاوه بر این خوراکی‌ها گردو، اسفناج و عدس هم برای سلامت موها مفید هستند. یادتان باشد که سیگار کشیدن، برهم خوردن تعادل هورمون‌ها و کمبود خواب سلامت موها را تحت‌تاثیر قرار می‌دهند؛ بنابراین با تغییر سبک زندگی می‌توانید موهایی زیبا و سالم‌تر داشته باشید.


منبع : اکا ایران


اینجا قحطی عاطفه است

اینجا قحطی عاطفه است

نه کسی منتظر است

نه کسی چشم به راه

نه خیال گذر از کوچه ما دارد ماه

بین عاشق شدن و مرگ مگر فرقی هست

 

وقتی از عشق نصیبی نبری غیر از آه

اینجا قحطی عاطفه است

نه کسی منتظر است

نه کسی چشم به راه

نه خیال گذر از کوچه ما دارد ماه

بین عاشق شدن و مرگ مگر فرقی هست
.
وقتی از عشق نصیبی نبری غیر از آه

بهم میگن تو نمیای، میگن فراموشت کنم

میگن که این روزا باید ، از عشق تو دل بکنم

من که نمیشه  باورم  چجوری دلت اومد

دنیارو گشتم ولی باز صدای تو نیومد

یاد نگات داره دیوونم میکنه بی انــــصاف

خاطره هات آتیش به جونم میزنه بی انــــصاف

من که همه دنیارو زیر پات گذاشتم

جز دل خسته ام بخدا چیزی نداشتم، چیزی نداشتم

بهم نگو دروغی بود اون همه دوست دارمات

بهم نگو فایده نداشت عمری که ریختم زیر پات


حدود

حدود سیزده چهارده سالم بود که به عروسی دختر عمم دعوت شدیم.بعد از چند روز انتظار روز عروسی فرا رسید. البته این را یادآور کنم که  دراقوام ما رسم بر این هست که عروسی را به صورت مختلط برگذار می کنند.

روز عروسی بود که  دختر عمه ی کوچولوی من با رقص زیبای خود همه ی حاضرین را از زنهای فامیل گرفته تا مرد های فامیل از جمله من را شیفته ی خود کرده بود. اونوقت بود که یه حس غریب بهم دست داده بود و کارم شده بود تماشای (آرزو دخترعمم) البته آرزو اسم مستعاری هست که من برای اون انتخاب کردم.خلاصه از روز عروسی به بعد هر چی بیشتر میگذشت و من اونو میدیدم بیشتر شیفته ی زیبایی او میشدم.اونوقت اسم این احساسی که در من بوجود اومده بود را نمی دونستم چیه.از این اتفاق یکی دو سالی گذشت  و من روز به روز به اون بیشتر وابسته میشدم و اونوقت بود که فهمیدم زندگی بدون او برام مفهومی نداره و متوجه عشق خودم نسبت به او شدم.از اون به بعد منتظر آخر هفته ها می موندم که با خانواده به دیدن اونها بریم و من آرزو را ببینم.وقتی که اونجا میرفتیم و من اونو میدیم صورت زیبا و معصومانه ی او واز همه مهمتر نجابت او باعث میشد که جرات نگاه کردن به صورت زیبا آرزو را نداشتم و حتی بیشتر وقت ها جرات سلام کردن به اونو پیدا نمی کردم.هرچقدر آرزو بزرگتر میشد بر زیبایی های او افزوده میشد و من بیشتر عاشق او میشدم .این اتفاقات گذشت و گذشت تا این که…


دارم

دارم راه میرم...

یهو یه صدایی میاد...

_ داداش یه عکس از مامیگیری؟

_ منم میگم چرا که نه؟

دوربینو حاضر میکنم که چشمام میخوره به تو...

کاره دنیارو ببین،من باید از تو وو کسی که تورو ازم دزدیده عکس بگیرم...

سعی میکنم به روی خودم نیارم

اما،جالب اینجاست،تو حتی منو نمیشناسی...

من همونم،

 فقط موهامو بلند تر شده مثل روز های تلخم ، چهره ای که شکسته شد جوانیش بر باد رفت ...

پیرش کردی ...

مثل قدیما لبخند رو لبام نیست...

صورت همیشه صافم حالا پر از ریش شده ...

شایدم کلا یادت رفته من کیم...

چه توقعی دارم...

ولی تو هنوز مثل گذشته زیبایی ...

یادش بخیر میگفتی نمیتونی کسی رو جز من به اغوش بکشی

امروز خودم عکسش را گرفتم


_ داداش اون دکمه هستش

_ بله بله ( چیک چیک)

چه لب خند زیبایی زدی

مثل همون روز که زدی تو سینه ام گفتی تو یه دیونه ای دیونه !!

_ داداش ممنون خیلی حال دادی

_ خواهش میکنم قابلی نداشت

راستی عشقم قابل نداشت ؟؟

یا ثبت خاطره شما هااا؟؟

یا تنها بودن هایم

اره قابلی نداشت

راستی داداش نوش جونت !!!?


سرگرمی جالب و دیدنی

سرگرمی جالب و دیدنی شهر اصفهان یکی از جاذبه های قدیمی ایرانی می باشد که توسط پادشاهان ساخته شده اند و معماری خاص این بناها باعث جذابیت می شود و زیبایی شهر را نیز دو چندان کرده است .همیشه برای تفریح و سرگرمی افرادی که علاقه مند به مسافرت هستند اصفهان را در اولیت سفر خود قرار می گذارند و ابتدا به این شهر بسیار زیبای تاریخی پای می گذارند و زیبایی این شهر را می توانند از نزدیک ببینند .البته شما می توانید با مراجعه به سایت سرگرمی تفریحی جدیدترین عکس ها را با کیفیت بالا از این شهر ببینید و در گوشی یا کامپیوتر خودتان ذخیره کنید .

رابی اومد با مامانش البته از ماشین پیاده شد اومد سمت من وقتی دیدمش زدم زیر گریه بخاطر ابروهام... رابی یک عادتی داره وقتی جلوش گریه کنم خونش به جوش میاد اعصبانی میشه بکل.میگه حق نداری هیچوقت جلوم گریه کنی.منم سریع کیکو دادم و با یه خداحافظی کوتاه جدا شدم ازش...تو خیابون همینطور گریه میکردم سریع رفتم مداد و سایه ابرو گرفتم به رابی چندباز زنگ زدم که بیاد دنبالم که گفت 1ساعت دیگه میاد دنبال یک سری از کارای اداری ِ. وقتی رابی اومد دنبالم گفت ابروهات خوب شده غصه نخور باز پر میشه و از این حرفا...رفتیم که شلوارک بگیره برای خودش من تو ماشین منتظر نشسته بودم تا بیاد سریع ادامس و تیکت و گذاشتم جلوی فرمون "کلیک" وقتی اومد تو ماشین این صحنه رو دید خیلی تعجب کرد خوشحال شده بود نمیدونست با اون حالم چه فکری به سرم زده بود :) رفتیم که برای ناهار من از این ساندویچا بگیره.آخه خودش ناهار خورده بود.ادامسشو که باز میکنه جلوم دلش نمیاد همشو خودش تنهایی بخوره چندتاشو میده به من میگه بیا برای تو